روز دوم عید
امروز رفتیم خونه ی مامانی نسرین و بابایی حسین.دایی محمد هم بیرون بود بعدا" اومد. کلی بازی و شادی کردی عزیزم. مامان قربونت بره که اینقدر خانمی!! مامانی نسرین یه هفت سین خوشگل چیده بود روز میز وسط پذیرایی و تنگ ماهی رو هم گذاشته بود کنارش. چون فکر کرده بود تو از ماهی میترسی سمت هفت سین نمیری!!! اما تو با یه شیرجه ی جانانه در حالی که لبهات رو غنچه کرده بودی و با هیجان حرف میزدی به سمت ماهی ها رفتی!! مامانی و بابا سعید مجبور شدن هفت سین رو کاملا" بهم بزنن و ببرن رو میز ناهارخوری!! دایی محمد هم بالاخره یه دوربین حرفه ای خرید و ازت عکسای خیلی خوشگلی انداخت. اینم سه تا از اون عکس هاست. ...
نویسنده :
مونا اسکویی
3:23