النا النا ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

النای خوشگل من و بابا سعید

اولین روز عید

1390/1/3 2:33
نویسنده : مونا اسکویی
573 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح خیلی دیر از خواب پاشدیم چون تا ساعت ۳:۳۰ صبح بیدار بودیم.مامان بهت شیر داد بعدش هم سوپ داد و رفتیم خونه ی مامانی افسانه اینا عید دیدنی.

 

رفتیم اونجا دیدیم ارنیکا و آروین هم اونجا هستن. اما هر دوشون مریض بودن. آروین که اصلا" حال نداشت و همش در حال غر زدن بود.

ناهار خورشت قیمه بود که تو فقط پلوشو خوردی.

بابا سعید صندلی غذات رو برات آورد خونه ی مامانی اینا تا تو راحت غذا بخوری.

بعد از ناهار یکم شیر خوردی و با بابا سعید رفتین تو اتاق و خوابیدی.

۱ ساعت و ربع خوابیدی و حسابی سرحال شدی.

بعدش دوباره بهت سوپ دادم و رفتیم رستوران استخر ونک.

 

آخه مادر ۲ ساله که مهمونیش رو اونجا میگیره.

همه بودن.مامان بهت از جوجه کباب داد.اما خیلی بده وقتی وارد یه جمعی میشی اولش قاطی میکنی!!!!

تو که اینقدر مهربونی و خانمی نباید این کار ها رو بکنی!!!!

بعد از اون دوباره برگشتیم خونه ی مادر.پارمیس کلی شیطونی کرد! ملیکا هم بود. نی نی خاله نسرین هم تو دلشه.ایشالله شهریور ماه ۹۰ بدنیا میاد.

بالاخره برگشتیم خونه.تو هم با بابا سعید رفتی تو اتاق و کلی بیدار موندی! بابا سعید زودتر از تو خوابش برد!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سارا
3 فروردین 90 17:11
سلام خوشگل خاله عیدت مبارک امیدوارم کنار مامان بابای گلت سال خوبی داشته باشی
سارا
3 فروردین 90 17:12
وای چه لباس و کفشهای خوشگلی مرسی مامان خوش سلیقه اش
مامان فرشته
5 فروردین 90 0:37
سلام مونا جونم خوبی الهی قربونش برم چقدر خوشگلتر شده
آفرین به مونای نازم با این سلیقه خوبش لباسای النا جونم حرف نداره دستت درد نکنه
ان شاا... سال خیلی خوبی داشته باشی عزیزم هر وقت آپ کردی خبرم کن تا بیام لذت ببرم بوسسسسسسس


سلام عزیز دلم
ممنونم از اینکه با فرشته ی مهربونت به ما سر میزنی.ممنون از لطفت.
بوسسسسسسسسسسسسس
مامان ماهان
5 فروردین 90 19:01
الهی...............................................
خیلی نانازی عروسک


ممنونم مامان ماهان.ممنون که به ما سر میزنی.بوسسسس