سومین محرم النا
سلام عزیز دل مامان
امسال سومین محرمیه که تو خوشگل مامان پیش ما هستی.
محرم 88 برای ما فراموش نشدنیه عزیز دلم. چون شما بیمارستان بودی و همه برای تو دعا میکردن.هممون دست به دعا بودیم که شما 10 گرم اضافه کنی و سالم باشی. بتونی شیرت رو تحمل کنی و دیگه بالا نیاری!!
خیلی بهمون سخت گذشت.شب تاسوعا رفتیم سر حلیم آقای شهسواری که مثل همیشه حلیم هم بزنیم و نیت کنیم.
من سر حلیم کلی اشک ریختم و زیارت عاشورا و دعای توسل خوندم.همه ی اونا هم برات دعا کردن.
تازه شدی بودی 1200 و ما از خدا میخواستیم که کمکت کنه و تو زودتر وزن بگیری و بیای خونه پیشمون.
قابل توجه دوستان محترم
این پمپرز صفر میباشد
روز عاشورا هم آجیل مشکل گشا رو گذاشتیم توی بسته ی مواد غذایی خشک و بابا سعید برد داد به رفتگر های مهربون.
شب شام غریبان هم رفتیم بازار تهران و شیر کاکائو ی داغ با کیک دادیم.
خدا خیلی دوستمون داره که مواظب تو بوده و تو رو به ما هدیه داده.
من و بابا سعید همیشه از خدای بزرگ و مهربون میخوایم که خودش نگهدار همه ی نی نی ها و تو باشه.شما فرشته های پاک خدا هستین.
پارسال با هم رفتیم عزاداری و همه تمام نذرهایی که برای تو کرده بودن رو ادا کردن . دست همگی درد نکنه .ما از داشتن چنین خانواده ی مهربون و دوستای دوست داشتنیمون خیلی خوشحالیم.
اما امسال
بابا سعید حسابی مریض شده.تب و لرز شدید.هنوز درست و حسابی نرفتیم عزاداری.حتما" عکس های امسالت رو برات میزارم عزیز دلم.