سه تفنگدار تو خونه ی مامانی افسانه
بازم شما سه تا خونه ی مامانی افسانه به هم افتادین!!
البته ارنیکا دیگه خیلی بزرگ و خانم شده و آروین هم حسابی شیطون شده.
ارنیکا خیلی وقت بود تو رو ندیده بود و احساس کرد بزرگ شدی و میتونی باهاش بازی کنی اما تو دستت رو بهش نمیدادی!!
تو و ارنیکا میدوییدین و بازی میکردین آروین هم دنبال شما میدویید و هی میخورد زمین!!!
حسابی بازی کردین و شب هم دیر برگشتیم خونه.شما هم لطف کردین و تا ساعت 2:45 صبح بیدار بودین!!!
اینم عکس سه تفنگدار
بابا سعید گفت این عکس رو برای مامانی اینا چاپ میکنه چون خیلی خوشگل افتادین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی