النا خانم میخواد بره خونه ی مادر
مامان فدات بشه که اینقدر خانم شدی
من و تو و مانی نسرین با 2 روز تاخیر رفتیم خونه ی مادر برای تبریک روز مادر.آخه بابا سعید تهران نبود و مانی نسرین هم خونشون کلی کار داشت.شب قبلش هم میخواستیم بریم که مادر اینا بیرون بودن.همه با هم ولی چون هوا خیلی سرد بود ما به خاطر تو نرفتیم.
قبل از اینکه بریم من لباس تنت کردم و کلی گل سر زدم به موهات.از اونجایی هم که تو حواست نبود من راحت این کار رو کردم.
قبل از اینکه بریم خونه ی مادر مانی نسرین از سر خیابون باهنر برای مادر میوه ی نوبرونه خرید.
من و تو توی ماشین بودیم که یهو خاله نسرین و عرشیا و عمو نادر با ماشین از کنارمون رد شدن.منم کلی بوق زدم تا ما رو ببینن.ما رو دیدن و اومدن پیشمون.عسل هم بزرگ شده و پیش خاله نسرینه.براش دعا میکنیم که صحیح و سلامت دنیا بیاد ایشالله.
بعدش رفتیم پیش مادر .مادر تو رو خیلی دوست داره چون تو نتیجه ی دوطرفه ایی!! تو دختر من و بابا سعیدی و ما هر دو نوه های مادر هستیم.از همه مهمتر اینه که تو نوه ی بابایی حسین هستی و مادر عاشق بابایی حسینته.
کلی شیطونی کردی و با تلفن مادر بازی کردی! هر بچه ی دیگه بود اجازه نداشت دست بزنه اما تو آزادی!!
ما هم زود برگشتیم خونه و مامانی هم رفت خونشون.
اینم عکس قبل از رفتن خونه ی مادر