لباسای جدید النا خانم
سلام عزیز دل مامان
دیروز با بابا سعید رفتیم تا برای تولد رونیکا جون براش لباس بخریم.همه جا بسته بود و مجبور شدیم بریم بهار.ما تا حالا اونجا نرفته بودیم.خیلی جای باحالی بود مخصوصا" برای مامان مونا پر از لباس نی نی خوشگل
رفتیم برای رونیکا لباس بخریم چند تا لباس تو خونه ایی هم برای تو خریدیم.آخه معلوم نیست من و بابا سعید کی بریم ایتالیا و ترکیه چون مامانی فعلا" مشغول اسباب کشیه!!
تموم که بشه ما چند روز میریم و زود برمیگردیم.از اونجا برات همه چی میخرم.قول میدم مامان فدات بشه.
دیشب برگشتنی رفتیم دم خونه ی عمو مجید .چون بابا سعید باهاش کار داشت.خاله نیوشا هم برات ٢ تا لباس خریده بود و بهمون داد.خیلی خوش بحالت شد النا خانم!!
راستی تو بهار خانم کاسپور رو دیدیم.پرستار شیفت شب NICU بیمارستان آتیه که واقعا" حق مادری به گردنت داره.خیلی برات زحمت کشیده بود.بغلت کرد و تو هم خیلی راحت رفتی تو بغلش.اصلا" غریبی نکردی انگار 100 سال بود میشناختیش.خیلی برام جالب بود.2 تا عکس هم ازت انداخت تا بره و به دوستاش نشون بده.چون عکس بدنیا اومدنت رو هنوز تو موبایلش داشت!!!
خلاصه برگشتیم خونه و من لباسات رو تنت کردم و ازت عکس انداختم.دیگه آخرین لباس رو نزاشتی یه عکس خوب ازت بندازم!!
9.10.14.