النا خانم شیطون میشود
عزیز دل مامان
چند وقته دارم تمرین میکنم که دیگه سرت داد نزنم!!
تو خیلی شیطونی میکنی و بعضی وقتا خیلی هم خطرناکه شیطونی هات اما من سعی میکنم سرت رو با اسباب بازی هات گرم کنم .
چند روز پیش همش رو مبل راه میرفتی و پایین نمیومدی!!!
خیلی حرص خوردم از دستت!!!
اما فعلا" که یادت رفته.اما هر روز شیرین تر از قبل میشی عزیز دل مامان.
برات یه مجله ی شهرزاد خریدم چون تو عاشق نی نی های توی مجله هستی.با مامانی کلی ورق زدی و ذوق کردی.
بعدش مامانی یه صفحه رو آورد که توش عکس تولد بود.با یه کیک تولد و شمع.برات شعر تولد رو هم خوند.تو هم شروع کردی به رقصیدن و دست زدن.بعدش هی مجله رو میاوردی و دست میزدی که اون صفحه رو برات بیاریم.تا دوباره اون عکس رو میدیدی شروع میکردی به خندیدن و دست زدن.
همش به نی نی ات و ما غذا میدی.اونم با قاشق بزرگ!!!
همش هم صدای دهنت رو درمیاری که نی نی داره به به میخوره.
عاشششششششششششششقتم مامان