النا جونم خانم شده
مامان قربونت بشم که جدیدا" ادای بزرگترها رو درمیاری!
دیشب من و بابا سعید نشسته بودیم و نگاهت میکردیم. خودکار و سررسید بابا سعید رو برداشتی و شروع کردی به الکی نوشتن! بعدش هم تلفن رو برداشتی و گذاشتی دم گوشت و با شونه ات نگهش داشتی!
درست مثل بابا سعید که هم مینویسه هم تلفن رو با شونه اش نگه میداره!
کلی من و بابا سعید به این کارت خندیدیم و تو هم به خنده ی ما خنده ات گرفته بود!
اینم عکست جیگر مامان
مثل بابا سعید که موقع حرف زدن با تلفن عصبانی میشه و داد میزنه ، بعضی وقتا تو هم تلفنی حرف میزنی و داد میزنی! نمیدونم با کی حرف میزنی مامان فدات بشه!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی