النا النا ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

النای خوشگل من و بابا سعید

بالاخره بیتا خانم رو از نزدیک دیدیم

1390/6/12 21:46
نویسنده : مونا اسکویی
1,217 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی جالبه که آدم اینقدر زود گذشته رو با اتفاقاتش فراموش میکنه!!

تو دقیقا" یک /سوم  بیتا بودی! نمیدونم چجوری بغلت میکردم !!

اما همش خدا رو شکر میکنم که اینقدر خانم شدیقلب

مامان قربونت بشم که دیروز اینقدر خانم بودی و اصلا" اذیت نکردی.

دیروز رفتیم خونه ی خاله نسرین و تو توی ماشین خوابت برد. من هم رفتم برای عرشیا یه بازی فکری خریدم و کادوی بیتا کوچولو رو هم آقای فروشنده درست کرد.

وقتی رسیدیم دم در خونشون تو از خواب بیدار شدی اما مثل همیشه خوش اخلاق بودی عزیز دلم.

وقتی برای بار اول دیدیش کلی ذوق کردی اما اصلا" نزدیکش نرفتی. خیلی برامون جالب بود چون تو از دور دولا شده بودی و هی صداش میکردی : نی نی نی نی

کم کم اومدی پیش من و نشستی کنارش.آروم دستت رو دراز کردی تا نازش کنی.همون موقع که دستت به دستش رسید یهو بیتا کوچولو سکسکه کرد! تو هم پریدی هوا و دیگه طرفش نیومدی تا 1 ساعت!

بعدش اومدی یکم نازش کردی و رفتی بازی!

اینم عکس بیتا خانم

 

 

 

اینم عکس عرشیا و بیتا

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان آریان جون
12 شهریور 90 23:10
چه دختر نازیه این بیتاجون.خدا برا پدر و مادرش نگهش داره


ممنونم عزیزم.ایشالله خدا همه ی نی نی ها رو برای مامان و باباهاشون نگه داره.
مامان زهرا نازنازی
13 شهریور 90 2:11
ماشاالله

خیلی نازه


ممنونم خاله ی مهربون.بوسسسسسسسس
مامان زینب دخمل ناز
13 شهریور 90 6:57
آخیییییییییش


بوسسسسسسسسسسسسس
مامان سهند
13 شهریور 90 12:13
قدم نو رسیده مبارک باشه


ممنونم عزیزم.کلی دعا کردیم بیتا جون سالم و بموقع بدنیا بیاد!
مامان گیسو
14 شهریور 90 13:26
خدا حفظش کنه
خیلی ناز و معصومه


ممنونم خاله مهربونم.بوسسسسسسسسس