النا النا ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه سن داره

النای خوشگل من و بابا سعید

قصه ی بدنیا اومدن النا

1389/12/6 17:41
نویسنده : مونا اسکویی
516 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان

چند روزی هست که نتونستم برات مطلب بذارم آخه اینترنت نداشتیم چون تلفنمون هم قطع بود

اما الان میخوام برات تعریف کنم که چه جوری دنیا اومدی

دوست ندارم تو اتفاقایی که افتاده دنبال مقصر بگردم چون هر اتفاقی که میفته حتما" حکمتی توش بوده

۱ هفته قبل از اینکه بدنیا بیای رفتم پیش دکتر .اونم معاینه کرد و سونوگرافی کرد.

گفت که ۱ کیلو شدی و خوبی

اما من ۷ کیلو کلا" اضافه کرده بودم که دکتر گفت برای هفته ی ۲۸ زیاده!!!!

فشار خونم هم گرفت و گفت یکم بالاست که باید خیلی مواظب باشی!!! قرص فشار هم بهم داد و گفت که باید فشارم رو چک کنم

من خیلی ورم داشتم! همه میگفتن دماغت از شکمت بزرگتره!! صبح که بیدار میشدم اصلا" نمیتونستم دستم رو جمع کنم!!

خلاصه با کلی پرهیز غذایی و استراحت باز هم به مشکل برخوردم!!

۲۷ آبان بود و ساعت ۱۲ شب! دیگه وارد ۲۸ آبان شده بودیم

بابا سعید خواب بود.من و مامانی هم روی تخت دراز کشیده بودیم و حرف میزدیم! مامانی بهم گفت یکم صورتت قرمزه!! فشارم رو گرفت .بالا بود. قرص خوردم و نیم ساعت صبر کردم! اما ژایین نیومد

به عمو پرهام زنگ زدم .گفت برو بیمارستان خودت! به دکترت هم زنگ بزن!

خلاصه بابا سعید رو بیدار کردیم و رفتیم بیمارستان  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شیرین مامان ترمه کوچولو
9 اسفند 89 15:23
سلام
من مامان ترمه هستم دختر من هم تو همین تاریخ به دنیا آمد دوست دارم با تمام بچه هائی که تو این تاریخ به دنیا اومدن در ارتباط باشم تاشاید بزرگ شن دوستای خوبی برای هم باشن و این که النا واقعا نازه خدا حفظش کنه



ممنونم که به ما سر زدی
من هم خوشحال میشم عزیزم