الهی مامان فدات بشه که داری شصت خوردن رو ترک میکنی
٤ روز قبل یهو دیدم انگشت شصتت که موقع خواب یا گرسنگی میخوردی بدجوری زخم شده و همش هم بخاطر آب دندونته که خیلی تیز شده. آخه مامان فدات بشه داری یه عالمه دندون با هم در میاری!
به خانم دکتر بهره مند زنگ زدم اونم گفت که باید انگشتت رو با بتادین بشورم و پماد جنتکس بزنم و با باند ببندم تا خوب بشه.این کار رو کردم و بعدش به خاله رخساره زنگ زدم.
ما که همش مزاحم خاله رخساره میشیم . ایشالله هر چی از خدا میخواد بهش بده. خلاصه خاله هم گفت که الان بهتریم زمان ترک انگشت خوردن تو عسل مامانه.خاله گفت که حتی اگر زود خوب شد بازم چند روزی دستت رو ببندیم تا کلا" یادت بره و این عادتت رو ترک کنی. بهم گفت که یه عروسکی که تا حالا ندیدی رو موقع خوابیدن بهت بدیم.
مامان قربونت بشه که خیلی سختته! من و بابا سعید هم دلمون برات کباب شده اما چاره ایی نیست!!
شب اول کلی با هم بازی کردیم.تو که همیشه از ساعت 12 خوابت میگیره و 12:30 خوابی تا ساعت 2 صبح بازی کردی.دالی بازی کردیم و تو کلی خندیدی. اما موقع خواب که شد چون خیلی خوابت میومد کلافه شده بودی و بی تابی میکردی! خلاصه اشک مامان رو درآوردی اما همش بخاطر خودته عزیز دلم.
خلاصه خوابیدی و مامان اون شب پیشت خوابید تا اگر بیدار شدی زود بهت شیر بدم تا اذیت نشی.خدا رو شکر راحت خوابیدی.توی روز هم اصلا" اذیت نشدی چون هر چی دوست داشتی بهت میدادم تا بخوری و سیر بودی.
اما بازم به شب که رسیدیم دوباره شروع شد و تا 3 صبح بیتابی کردی.
دیشب هم که من و تو تنها بودیم و بابا سعید رفته بود اصفهان تو خیلی دختر خوبی بودی و اصلا" بهونه نگرفتی.ساعت 2 صبح هم با آرامش خوابت برد اما از ساعت 6 صبح شروع کردی به گریه تا ساعت 9 صبح!!!!!
کلی شیر خوردی! باورم نمیشد! اما بازم کلافه بودی.بالاخره ساعت 9 تا 1 ظهر خوابیدی! فکر کنم دندونت هم اذیتت میکنه چون امروز یکم بدغذا شدی!
روزی 10 بار باند دستت رو باز میکنی و من برات میبندم. نی نی هم دستش باند داره که باهات همدردی کنه!
ایشالله زود خوب میشی و دستت رو باز میکنم برات.
اینو بدون که خیلی عاشقتم عزیز دل مامان .