النا النا ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

النای خوشگل من و بابا سعید

الهی مامان فدات بشه که داری شصت خوردن رو ترک میکنی

1390/3/19 18:00
نویسنده : مونا اسکویی
1,069 بازدید
اشتراک گذاری

٤ روز قبل یهو دیدم انگشت شصتت که موقع خواب یا گرسنگی میخوردی بدجوری زخم شده و همش هم بخاطر آب دندونته که خیلی تیز شده. آخه مامان فدات بشه داری یه عالمه دندون با هم در میاری!

به خانم دکتر بهره مند زنگ زدم اونم گفت که باید انگشتت رو با بتادین بشورم و پماد جنتکس بزنم و با باند ببندم تا خوب بشه.این کار رو کردم و بعدش به خاله رخساره زنگ زدم.

ما که همش مزاحم خاله رخساره میشیم . ایشالله هر چی از خدا میخواد بهش بده. خلاصه خاله هم گفت که الان بهتریم زمان ترک انگشت خوردن تو عسل مامانه.خاله گفت که حتی اگر زود خوب شد بازم چند روزی دستت رو ببندیم تا کلا" یادت بره و این عادتت رو ترک کنی. بهم گفت که یه عروسکی که تا حالا ندیدی رو موقع خوابیدن بهت بدیم.

مامان قربونت بشه که خیلی سختته! من و بابا سعید هم دلمون برات کباب شده اما چاره ایی نیست!!

شب اول کلی با هم بازی کردیم.تو که همیشه از ساعت 12 خوابت میگیره و 12:30 خوابی تا ساعت 2 صبح بازی کردی.دالی بازی کردیم و تو کلی خندیدی. اما موقع خواب که شد چون خیلی خوابت میومد کلافه شده بودی و بی تابی میکردی! خلاصه اشک مامان رو درآوردی اما همش بخاطر خودته عزیز دلم.

خلاصه خوابیدی و مامان اون شب پیشت خوابید تا اگر بیدار شدی زود بهت شیر بدم تا اذیت نشی.خدا رو شکر راحت خوابیدی.توی روز هم اصلا" اذیت نشدی چون هر چی دوست داشتی بهت میدادم تا بخوری و سیر بودی.

اما بازم به شب که رسیدیم دوباره شروع شد و تا 3 صبح بیتابی کردی.

دیشب هم که من و تو تنها بودیم و بابا سعید رفته بود اصفهان تو خیلی دختر خوبی بودی و اصلا" بهونه نگرفتی.ساعت 2 صبح هم با آرامش خوابت برد اما از ساعت 6 صبح شروع کردی به گریه تا ساعت 9 صبح!!!!!

کلی شیر خوردی! باورم نمیشد! اما بازم کلافه بودی.بالاخره ساعت 9 تا 1 ظهر خوابیدی! فکر کنم دندونت هم اذیتت میکنه چون امروز یکم بدغذا شدی!

روزی 10 بار باند دستت رو باز میکنی و من برات میبندم. نی نی هم دستش باند داره که باهات همدردی کنه!

ایشالله زود خوب میشی و دستت رو باز میکنم برات.

اینو بدون که خیلی عاشقتم عزیز دل مامان .

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان آتین
19 خرداد 90 18:17
آخـــــی... الهی زود زود دستای نازت خوب شه عزیزدلممممممم
می بوسمت النا خوشگلههههههه


ممنونم خاله جونم
بوسسسسسسسس
مامان مسیح
19 خرداد 90 18:49
وای دلم سوخت واسه النای نازم.. قربونش بره خاله...ای جونم...نازناز من....
دست نازشو ببین...خداااااا
ایشاالله زودی خوب بشی گلکم


ممنونم خاله جونم
بوسسسسسسسسسسسسسس
محمدحسین عشق جاودان
19 خرداد 90 20:04
سلام گلم .خاله برات بميره .دلم گرفت الهي که زود زود خوب بشي.شب آرزوهاست ما رو فراموش نکنين


سلام خاله جونم
خدا نکنه.ایشالله زودی خوب میشم و خانم میشم.دعا هم کردیم برات.بوسسسسسسسسسس
مامان نیکا
20 خرداد 90 2:31
سلام عزیزم.انشالله که عکسای بعدی رو بدون بانداژ ببینیم کوچولو..پیش ما هم بیاین اپم


سلام خاله جونم
ممنونم
حتما"
بوسسسسسسسسسس
مامان عسل
20 خرداد 90 11:17
آخی ناراحت شدم خدا کنه ترک کنه و دیگه انگشتشو زخم نکنه


ممنونم خاله جونم
بوسسسسسسسسسسسسسس
lمامان لنا
20 خرداد 90 11:27
سلام عسل خاله فدای دستت بشم ایشالله زود تر به نخوردن پستونک عادت کنی و دستت زودی خوب بشه


ممنونم خاله جونم
من پستونک دوست ندارم فقط انگشت شصستم رو میخوردم.
بوسسسسسسسسسس
سحر
20 خرداد 90 13:05
عزیزم الهی زود خوب بشی

النا جیگر به جای شصتت چیزای خوب بخور خاله

ناناز
لینکیدمت
بوس بوس هوارتا


ممنونم خاله جونم که به من سر زدی.بوسسسسسسسسسس
مامان ماهان
21 خرداد 90 8:16
آخی نازززززززززززززززززززززززززززززی النا جونم
الهی بمیرم برات عزیز دلم
ایشاا... زود زود دست خوشگلت خوب بشه



ممنونم خاله جونم
خدا نکنه خاله جونم
برای خودت و ماهان جونم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
منا مامان فینگیلی
21 خرداد 90 9:11
نازی النای موفرفری خوردنی!
ایشالا که زودتر دستش خوب بشه
موهای فرفری النا رو دوست دارم یاد بچگیهای خودم می افتم که موهام همینطور بود


ممنونم خاله منا جونم
بوسسسسسسسسسسس
سحر
21 خرداد 90 12:27
مرسی خانمی
اگه بازم اسم خوگشل یافتی خبرم کن
ممنونم
بوس

راستی خوش به خال النا جون با این همه پسر دورو برش


ههههههه
ممنونم خاله سحر جونم
بازم هستن اما من ننوشتم!!
النا که خیلی خواستگار داره از الان! گفتیم باید خودش انتخاب کنه!! ههههههههههه
آرتین خان
22 خرداد 90 23:09
الهی
ایشالا زودتر دست نازش خوب بشه


ممنونم آرتین خان
دیگه خوب شدم
shahab
23 خرداد 90 0:11
قوربونت بشم من مگه می بندن دستت رو!؟؟؟؟؟؟


آره اما دیگه تموم شد شکر خدا
مامان بابای ابوالفضل
23 خرداد 90 1:05
سلام به شما دوست خوبم شما هم لینک شدید
معصومه مامان سهند
23 خرداد 90 3:11
سلام خوشگل خاله خاله معصومه تو رو جزو دوستای سهند کوجولو لینک کرد خوشحال میشم تو هم به ما سری بزنی عزیزکم
مامان ال آی
23 خرداد 90 12:43
الهی فدات بشم .ببین خاله رو ناراحت کردی.
مونای عزیزم .امیدوارم زود حالتون خوب بشه.


ممنونم خاله جونم
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان ثنا
27 خرداد 90 23:32
آخی عزیزم
ثنای من همین مشکل داره با داروهای تلخ که به انگشتش میزدم نتونستم ترکش بدم روش شمارو امتحان میکنم امیدوارم ترک عادتش کنه


یکم سخته اما ایشالله خدا خودش کمکش میکنه.
مامان ثنا
10 تیر 90 19:37
سلام عزیزم
به خواهش داشتم
من شصت چپ ثنارو از یکشنبه پیش بستم وای به شصت راستش رو اورد و حالا که هر دو دستشو بستم گذشته از کلافگی که داره چون نمیتونه با دستاش کاری بکنه انگشت سوم یه چهارمشو میمکه دیگه جفتمون داریم دیوانه میشیم
میشه ار رخساره خانم برای ثنا بپورسین یا اینکه اگر اشکال نداره و ایشون مشاور کودک هستن شمارشونو بهم بدین

سلام عزیزم
ببخشید دیر جوابت رو دادم
فردا بهت خبرش رو میدم
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مرسی


مامان ثنا
15 تیر 90 0:42
سلام عزیزم.
مرسی از لطفتون.
من منتظر جوابتون هستم
بازم ممنون


خواهش میکنم عزیزم
بوسسسسسسسسسسسس