حرکت عجیب اما خنده دار النا جونم
مامان فدات بشه
چند شب پیش که مامانی و بابایی حسین اومده بودن خونمون تو کلی با بابایی بازی کردی و خودت رو براش لوس کردی!
بعدش بابایی چون مثل همیشه خسته بود زودی خوابید!
تو هم وقتی از اتاق اومدی بیرون و دیدی بابایی خوابیده دولا شدی و هی گفتی بابا بابا
دیدی بابایی خیلی خوابش سنگینه و بیدار نمیشه! ما فکر کردیم دیگه بیخیال شدی!
رفتی تو اتاقت و عروسک کوچولوت رو آوردی و بردیش پیش بابایی.دوباره بابایی رو صدا کردی اما بازم بیدار نشد! بعدش شما در یک حرکت بسیار سریع نی نی رو کوبوندی تو سر بابایی!!!!!!
من و مامانی از خنده غش کردیم! بیچاره بابایی که از خواب پریده بود دوباره خوابش برد و تو دوباره اون کار بد رو تکرار کردی!!!
بعدش هم ما بهت گفتیم که کارت زشته و باید بابایی رو نازی کنی! تو هم نازی میکردی و زودی فرار میکردی!!!
عاشششششششششقتم عزیز دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی