النا برای بار اول رفته سرزمین عجایب
اول که رسیدیم با بابا سعید گذاشتیمت تو کالسکه ات اما اینقدر گریه کردی که بابا سعید بغلت کرد . بعدش هم من و تو وایسادیم دم یه عروسک فروشی و بابا سعید رفت کالسکه ات رو گذاشت تو ماشین.
بعدش هم گلدون پیدا نکردیم و رفتیم طبقه ی بالا تو سرزمین عجایب.
فقط تو تو بغل بابا سعید بودی و همه جا رو نگاه میکردی.
منم ازتون چند تا عکس انداختم.
اولش فکر کردم از این عروسکه بترسی اما خوشت اومد.
میخواست بغلت کنه اما تو بابا سعید و سفت بغل کرده بودی.
دوست دارم عزیز دلم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی