النا جونم توی استخر بدون آب
مامان فدای اون ژست گرفتن هات بشه.
از اونجایی که هنوز از آب زیاد خوشت نمیاد ترجیح میدی توی استخر خالی بشینی!!
٢ روزه که استخرت رو درآوردی و از ما میخواستی که برات بادش کنیم.ما هم تلمبه نداشتیم و خیلی سخت بادش کردیم.اما بالاخره تموم شد.
مامان قربونت بشه که هر کی ندونه فکر میکنه داری کنار ساحل آفتاب میگیری!!!
مایو صورتی ات پارسال اندازه ات بود.الانم اندازته اما مایو نارنجی ات رو هم تنت کردی.کلی ژست های خوشگل گرفتی تا من و بابا سعید ازت عکس بندازیم.
اینم عکس های خوشگلت عزیز دل مامان
و اما خوابیدن عشق مامان
چند ماهی هست که دوباره ساعت خوابت عوض شده عسلم. خیلی خیلی دیر میخوابی! پریشب که رکورد زدی و ساعت ٤ صبح خوابیدی!
اما دیروز از ساعت ١ ظهر که بیدار شدی تا شب اصلا" نخوابیدی!!!!
اما ساعت ١٢ شب خوابیدی و من خیلی خوشحال شدم.امیدوارم دیگه ساعت خوابیدنت درست شده باشه عشق مامان.
آخه وقتی تو میخوابی من تازه میتونم به کارهام برسم!
امروز هم ساعت ٨:٣٠ صبح از خواب بیدار شدی.خیلی هم سرحال بودی.پشت سر بابا سعید کلی گریه کردی اما زود آروم شدی عزیزم.
چند وقتی هم هست که نصفه شب از خواب بیدار میشی و یه نفس گریه میکنی!!! هر چی هم باهات حرف میزنیم و راه میبریمت فایده نداره!
نمیدونم دلیلش چیه اما فکر کنم مال دندونت باشه که داره درمیاد!
به هر حال بدون که من و بابا سعید عاشقتیم.