النا النا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

النای خوشگل من و بابا سعید

سلام سلام ما اومدیم

1391/6/5 16:43
نویسنده : مونا اسکویی
2,408 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوستای گلمون

ممنونم که همش به یادمون بودید و حالمون رو پرسیدید.

من و النا باز هم رفته بودیم تهران و 16 روز اونجا بودیم. من هم تو این مدت خیلی سرم شلوغ بود و النا پیش مامانی خیلی بهش خوش گذشت.

اول اینکه افتتاحیه ی مزون دوست صمیمی ام بود. اگر شما هم دوست داشتید میتونید برید و ببینید. مزون آرتیشو. براتون آدرس و شماره میزارم.

بعدش هم رفتم و دندونم رو جراحی کردم. بعدش هم که عید فطر شد و ما هم رفتیم جاده چالوس جای همگی خالی بود.

اما از کارای النا جونم

دختر گلم حرف زدنش خیلی بهتر شده و تو این دو هفته ی اخیر خیلی خوشگلتر حرف میزنه.

یهو خودش خودش رو از شیر خوردن گرفت و توی یه شب لب به شیشه شیر نزد. دیگه شیر تو لیوان میخوره و با نی هم میخوره.

وقتی شبا شیر نمیخوره دیگه تا صبح هم نمیبندمش و صدام میکنه میبرمش دستشویی.

توی تهران هی میگفت میسوزم . بردمش دکتر و براش آزمایش ادرار نوشت و گفت خدا رو شکر چیزی نیست و فقط گرمی اش کرده .

آخه موز و انبه و پسته ی تازه زیاد خورده بود . یکم عسل خوردنش هم کمتر کردم خیلی بهتر شده.

میشینه و با نی نی اش بازی میکنه. یهو با نی نی میاد منو بوس میکنه و میگه دوستت دارم.

خلاصه خانم شده و من هم یکم آرومتر و آزادتر شدم خدا رو شکر.

چند تا از عکساشو که دایی محمدش ازش انداخته میزارم تو ادامه ی مطلب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان آروین
5 شهریور 91 16:57
سلام عزیزم قربونت برم هزار ماشالا روز به روز خوشگل و دوست داشتنی تر میشی عزیزم این عکساتو تو فیس بوک هم دیدم خییییییلی نازی دوست دارم عکساتم خیلی قشنگه دست مامانی درد نکنه
زهره مامان آریان
6 شهریور 91 1:00
می بینم که نوه دار شدید و سرتون شلوغه(الناجون و عروسکش) خدا رو شکر که به راحتی از شیر دل کند.
مریم مامان درسا
17 شهریور 91 10:10
آخ قر بونش برم من با اون قیافه اش