سلام سلام ما اومدیم
سلام به همه ی دوستای گلمون
ممنونم که همش به یادمون بودید و حالمون رو پرسیدید.
من و النا باز هم رفته بودیم تهران و 16 روز اونجا بودیم. من هم تو این مدت خیلی سرم شلوغ بود و النا پیش مامانی خیلی بهش خوش گذشت.
اول اینکه افتتاحیه ی مزون دوست صمیمی ام بود. اگر شما هم دوست داشتید میتونید برید و ببینید. مزون آرتیشو. براتون آدرس و شماره میزارم.
بعدش هم رفتم و دندونم رو جراحی کردم. بعدش هم که عید فطر شد و ما هم رفتیم جاده چالوس جای همگی خالی بود.
اما از کارای النا جونم
دختر گلم حرف زدنش خیلی بهتر شده و تو این دو هفته ی اخیر خیلی خوشگلتر حرف میزنه.
یهو خودش خودش رو از شیر خوردن گرفت و توی یه شب لب به شیشه شیر نزد. دیگه شیر تو لیوان میخوره و با نی هم میخوره.
وقتی شبا شیر نمیخوره دیگه تا صبح هم نمیبندمش و صدام میکنه میبرمش دستشویی.
توی تهران هی میگفت میسوزم . بردمش دکتر و براش آزمایش ادرار نوشت و گفت خدا رو شکر چیزی نیست و فقط گرمی اش کرده .
آخه موز و انبه و پسته ی تازه زیاد خورده بود . یکم عسل خوردنش هم کمتر کردم خیلی بهتر شده.
میشینه و با نی نی اش بازی میکنه. یهو با نی نی میاد منو بوس میکنه و میگه دوستت دارم.
خلاصه خانم شده و من هم یکم آرومتر و آزادتر شدم خدا رو شکر.
چند تا از عکساشو که دایی محمدش ازش انداخته میزارم تو ادامه ی مطلب